Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
Thumbnail

آیا خط دیورند بزرگ‌ترین خیانت انگلیس‌ در قرن نزدهم بود؟

کتاب "عذاب دیورند، خطی بر قلب پشتون" که توسط راجیف دوگرا نوشته شده است، نهایت "حساس" خوانده می‌شود و آن چه آقای دوگرا آن را تقسیم افغانستان و بزرگترین خیانت انگلیس در قرن نوزدهم عنوان کرده است در این کتاب روی آن بحث گردیده است.

خط دیورند یک خط فرضی است که در سال ۱۸۹۳ میلادی توسط سر مارتیمر دیورند کشیده شده است. وی، یکی از دیپلومات‌های انگلیس و مأمور ملکی حاکمان انگلیس در شبه قاره هند و امیر عبدالرحمن خان حاکم وقت افغانستان بود.

بالای کتاب "عذاب دیورند، خطی بر قلب پشتون" به گونۀ جدی پژوهش صورت گرفته است، اما نتایج آن بازگو کنندۀ داستان‌های از فتنه و فریب در برابر مردم افغانستان است. در این کتاب، دوگرا تلاش کرده تا جنگ‌ها، تراژیدی‌ها و خشم مردم افغانستان را در برابر بی عدالتی‌ها و بدبختی‌های که این کشور از آن رنج برده اند، انعکاس دهد به نحوی به شکل زندۀ آن بازگو نماید.

زمانی که از دوگرا سوال شد که مردم از عذاب دیورند می توانند چه توقعاتی داشته باشند، وی در پاسخ به گفت: «افغانستان یک بار دیگر در محراق تقاطع‌ها قرار گرفته است. این بسیار دردآورد است، زمانی که میبینیم این مردم با غیرت همچنان با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. طالبان در حدود سی درصد از خاک کشور را در ادارۀ شان دارند و تلاش دارند تا حیطه حکومت شان را بیشتر از بیش افزایش دهند. پاکستان تلاش دارد تا از افزایش این همه مشکلات بهره برداری نموده و دیورند را به حیث مرز بین المللی میان دو کشور معرفی نماید.»

وی افزود: «هرچند چنین روی‎کردی قابل قبول نیست، اما این موضوع تأثیرات ملموسی بر منطقه و جهان گذاشته است. عذابی که امروز جهان از تروریزم می‎کشد در واقع می توان آن را در به غصب چهل هزار مایل از خاک افغانستان توسط انگلیس در سال۱۸۹۳ دنبال کرد. کشف و چگونگی این همه چون و چراها برای من یک تجربه جذاب پنداشته می شود و آن این که چرا انگلیس‎ها این خیانت را تاکنون از چشم جهانیان پوشیده نگهداشته اند.»

دوگرا می گوید که وی شواهد و مدارک کافی در دست دارد که نشان می دهند خط دیورند یک موافقت نامه موقتی بوده است و حالا وقت آن فرا رسیده است که جهانیان این اشتباه تاریخی را رفع کند.

به باور وی «بهترین راه حل این است که جامعه جهانی این واقعیت را بپذیرد که خط دیورند برای پشتون ها قابل قبول نیست، و خانواده های از هم پاشیده آنان باید دوباره باهم یکجا شوند.»

وی می‌گوید که انگلیس به طور سیستماتیک توافق نامه دیورند را به یک خیانت مبدل ساخت و آن را نگهداشت.

او گفت: «هیچ کسی نمی داند که مارتیمر دیورند، چگونه امیرعبدالرحمن را متقاعد ساخت که بالای یک سندی که به زبان انگلیسی نگاشته شده بود، امضا کند- زبانی که وی نوشتن و خواندن آن را بلد نبود. همان گونه که من در کتابم کشف کرده ام، این خط هیچ گاه مرز نبوده است. افغان ها هیچ گاه آن را قبول نکرده اند و هر حکومت که در افغانستان حاکم بوده، آن را رد نموده است. اگر به گونۀ ایده آل صحبت کنیم، خاک افغانستان از ایالات سند شروع می شود. این خط در واقع مرز جغرافیایی میان هند و افغانستان است، چون شواهد «دی ان ای» و قرائن فرهنگی، اجتماعی و زبانی نشان می دهند که مردمی که در شرق سند زنده گی می کنند با کسانی که در این سوی سند زنده گی می کنند، «دی ان ای» شان فرق دارد.»

آقای دوگرا می نویسد: «اما انگلیس‎ها از روس ها متنفر بودند. آن ها با توسل به زور خط فرضی دیورند را کشیدند و آن را بالای مردمانی که هیچ میلی به آن نداشتند تحمیل کردند. بعضی‎ها خط دیورند را بزرگ‎ترین خیانت انگلیس در قرن نوزده می‎دانند.»

در این کتاب، نویسنده هم چنان با استناد به یک سند نظامی انگلیس بنام "گزارش نظامی افغانستان" که در سال۱۹۲۵ منتشر شده است، می گوید که خط دیورند در توافق نامه سال ۱۸۹۳ به حیث مرز هند معرفی نشده است، بلکه به حیث مرزهای شرقی و جنوبی حکومت امیر عبدالرحمن بوده است و هدف آن گسترش هرچه بیشتر حاکمیت انگلیس بوده، نه مرزهای هند.

در بخشی از کتاب در این باره آمده است: «هیچ چیزی نمی تواند از این روشن تر باشد که یک نشریه ارتش بریتانیا که مهر و موم خاصی در اختیار آن قرار گرفته و می خواهد دیدگاه قطعی اش را ابراز نماید.»

دوگرا در بخشی دیگر کتاب می نویسد: «مثل بسیاری‎ها، من هم از رمز و راز خط دیورند در شگفت ام. نمی دانم چرا امیر قوی بالای خطوط نقطه یی امضا کرد؟ چرا در حین امضای این سند، هیچ افغانی در آن اطاق وجود نداشت؟ چرا در خاطراتش، دیورند در بارۀ مفاد این موافقت نامه شرح نداده است؟ اما در کنار هرچیزی دیگر، این کار در واقع بخشیدن چهل هزار مایل از خاک افغانستان به انگلیس بود.»

در این کتاب، آقای دوگرا هم چنان به وضعیت صحی امیر عبدالرحمن در وقت امضای این سند و نقشی که یک مقام بریتانیایی بنام سالتر پاین در این روند اجرا کرد پرداخته که گفته می شود نفوذ خاصی بر امیر بیمار داشت.

دوگرا می نویسد: «هیچ کسی به مقایسه سالتر پاین در سلطنت به امیر نفوذ نداشت و این چیزی است که دیورند نیز در گزارشش به آن اشاره کرده است.»

این کار، همه امپراتوری را ضعیف ساخت، اما این کار تخمی از اختلافات را نیز برای همیشه کاشت. برای روشن ساختن این مسئله، باید دقت کنیم که انگلیس‎ها همواره منافع شان را بر اصول ترجیح داده اند، اما زمانی که حرف از منافع دیگران به میان می آید، اصول می تواند به شکل فجیع آن از سوی انگلیس‎ها دور انداخته شود.»

در بارۀ نویسنده:

راجیف دوگرا، یکی از نویسنده گان چیره دست، مجری تلویزیون و هنرمند است. وی به حیث سفیر هند در کشورهای ایتالیا و رومانیا ایفای وظیفه نموده است. آقای دوگرا به حیث نماینده هند در سازمان ملل متحد و در دفاتر ملل متحد در روم و جنرال کونسل هند در کراچی نیز کار کرده ا ست. وی به حیث یک سخنران فعال و یکی از چهره های مشهور هند در عرصه سیاست خارجی است که نظریاتش در بارۀ سیاست خارجی، همواره مخاطب زیادی داشته است. کتاب وی بنام "جایی که مرزها خون می ریزند" یکی از پرفروش ترین کتاب‎ها بوده است و این کتاب روی روابط هند و پاکستان نوشته شده است.

آیا خط دیورند بزرگ‌ترین خیانت انگلیس‌ در قرن نزدهم بود؟

زمانی که پرسیده می‌شود که چرا پاکستان به کشیدن سیم خاردار در امتداد مرز دیورند- مرزی که بسیاری‌ها آن را مرز واقعی بین دو کشور (افغانستان و پاکستان) نمی‌دانند- مبادرت ورزید؟ پاسخ را راجیف دوگرا در پرفروش ترین کتابش توضیح داده است.

Thumbnail

کتاب "عذاب دیورند، خطی بر قلب پشتون" که توسط راجیف دوگرا نوشته شده است، نهایت "حساس" خوانده می‌شود و آن چه آقای دوگرا آن را تقسیم افغانستان و بزرگترین خیانت انگلیس در قرن نوزدهم عنوان کرده است در این کتاب روی آن بحث گردیده است.

خط دیورند یک خط فرضی است که در سال ۱۸۹۳ میلادی توسط سر مارتیمر دیورند کشیده شده است. وی، یکی از دیپلومات‌های انگلیس و مأمور ملکی حاکمان انگلیس در شبه قاره هند و امیر عبدالرحمن خان حاکم وقت افغانستان بود.

بالای کتاب "عذاب دیورند، خطی بر قلب پشتون" به گونۀ جدی پژوهش صورت گرفته است، اما نتایج آن بازگو کنندۀ داستان‌های از فتنه و فریب در برابر مردم افغانستان است. در این کتاب، دوگرا تلاش کرده تا جنگ‌ها، تراژیدی‌ها و خشم مردم افغانستان را در برابر بی عدالتی‌ها و بدبختی‌های که این کشور از آن رنج برده اند، انعکاس دهد به نحوی به شکل زندۀ آن بازگو نماید.

زمانی که از دوگرا سوال شد که مردم از عذاب دیورند می توانند چه توقعاتی داشته باشند، وی در پاسخ به گفت: «افغانستان یک بار دیگر در محراق تقاطع‌ها قرار گرفته است. این بسیار دردآورد است، زمانی که میبینیم این مردم با غیرت همچنان با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. طالبان در حدود سی درصد از خاک کشور را در ادارۀ شان دارند و تلاش دارند تا حیطه حکومت شان را بیشتر از بیش افزایش دهند. پاکستان تلاش دارد تا از افزایش این همه مشکلات بهره برداری نموده و دیورند را به حیث مرز بین المللی میان دو کشور معرفی نماید.»

وی افزود: «هرچند چنین روی‎کردی قابل قبول نیست، اما این موضوع تأثیرات ملموسی بر منطقه و جهان گذاشته است. عذابی که امروز جهان از تروریزم می‎کشد در واقع می توان آن را در به غصب چهل هزار مایل از خاک افغانستان توسط انگلیس در سال۱۸۹۳ دنبال کرد. کشف و چگونگی این همه چون و چراها برای من یک تجربه جذاب پنداشته می شود و آن این که چرا انگلیس‎ها این خیانت را تاکنون از چشم جهانیان پوشیده نگهداشته اند.»

دوگرا می گوید که وی شواهد و مدارک کافی در دست دارد که نشان می دهند خط دیورند یک موافقت نامه موقتی بوده است و حالا وقت آن فرا رسیده است که جهانیان این اشتباه تاریخی را رفع کند.

به باور وی «بهترین راه حل این است که جامعه جهانی این واقعیت را بپذیرد که خط دیورند برای پشتون ها قابل قبول نیست، و خانواده های از هم پاشیده آنان باید دوباره باهم یکجا شوند.»

وی می‌گوید که انگلیس به طور سیستماتیک توافق نامه دیورند را به یک خیانت مبدل ساخت و آن را نگهداشت.

او گفت: «هیچ کسی نمی داند که مارتیمر دیورند، چگونه امیرعبدالرحمن را متقاعد ساخت که بالای یک سندی که به زبان انگلیسی نگاشته شده بود، امضا کند- زبانی که وی نوشتن و خواندن آن را بلد نبود. همان گونه که من در کتابم کشف کرده ام، این خط هیچ گاه مرز نبوده است. افغان ها هیچ گاه آن را قبول نکرده اند و هر حکومت که در افغانستان حاکم بوده، آن را رد نموده است. اگر به گونۀ ایده آل صحبت کنیم، خاک افغانستان از ایالات سند شروع می شود. این خط در واقع مرز جغرافیایی میان هند و افغانستان است، چون شواهد «دی ان ای» و قرائن فرهنگی، اجتماعی و زبانی نشان می دهند که مردمی که در شرق سند زنده گی می کنند با کسانی که در این سوی سند زنده گی می کنند، «دی ان ای» شان فرق دارد.»

آقای دوگرا می نویسد: «اما انگلیس‎ها از روس ها متنفر بودند. آن ها با توسل به زور خط فرضی دیورند را کشیدند و آن را بالای مردمانی که هیچ میلی به آن نداشتند تحمیل کردند. بعضی‎ها خط دیورند را بزرگ‎ترین خیانت انگلیس در قرن نوزده می‎دانند.»

در این کتاب، نویسنده هم چنان با استناد به یک سند نظامی انگلیس بنام "گزارش نظامی افغانستان" که در سال۱۹۲۵ منتشر شده است، می گوید که خط دیورند در توافق نامه سال ۱۸۹۳ به حیث مرز هند معرفی نشده است، بلکه به حیث مرزهای شرقی و جنوبی حکومت امیر عبدالرحمن بوده است و هدف آن گسترش هرچه بیشتر حاکمیت انگلیس بوده، نه مرزهای هند.

در بخشی از کتاب در این باره آمده است: «هیچ چیزی نمی تواند از این روشن تر باشد که یک نشریه ارتش بریتانیا که مهر و موم خاصی در اختیار آن قرار گرفته و می خواهد دیدگاه قطعی اش را ابراز نماید.»

دوگرا در بخشی دیگر کتاب می نویسد: «مثل بسیاری‎ها، من هم از رمز و راز خط دیورند در شگفت ام. نمی دانم چرا امیر قوی بالای خطوط نقطه یی امضا کرد؟ چرا در حین امضای این سند، هیچ افغانی در آن اطاق وجود نداشت؟ چرا در خاطراتش، دیورند در بارۀ مفاد این موافقت نامه شرح نداده است؟ اما در کنار هرچیزی دیگر، این کار در واقع بخشیدن چهل هزار مایل از خاک افغانستان به انگلیس بود.»

در این کتاب، آقای دوگرا هم چنان به وضعیت صحی امیر عبدالرحمن در وقت امضای این سند و نقشی که یک مقام بریتانیایی بنام سالتر پاین در این روند اجرا کرد پرداخته که گفته می شود نفوذ خاصی بر امیر بیمار داشت.

دوگرا می نویسد: «هیچ کسی به مقایسه سالتر پاین در سلطنت به امیر نفوذ نداشت و این چیزی است که دیورند نیز در گزارشش به آن اشاره کرده است.»

این کار، همه امپراتوری را ضعیف ساخت، اما این کار تخمی از اختلافات را نیز برای همیشه کاشت. برای روشن ساختن این مسئله، باید دقت کنیم که انگلیس‎ها همواره منافع شان را بر اصول ترجیح داده اند، اما زمانی که حرف از منافع دیگران به میان می آید، اصول می تواند به شکل فجیع آن از سوی انگلیس‎ها دور انداخته شود.»

در بارۀ نویسنده:

راجیف دوگرا، یکی از نویسنده گان چیره دست، مجری تلویزیون و هنرمند است. وی به حیث سفیر هند در کشورهای ایتالیا و رومانیا ایفای وظیفه نموده است. آقای دوگرا به حیث نماینده هند در سازمان ملل متحد و در دفاتر ملل متحد در روم و جنرال کونسل هند در کراچی نیز کار کرده ا ست. وی به حیث یک سخنران فعال و یکی از چهره های مشهور هند در عرصه سیاست خارجی است که نظریاتش در بارۀ سیاست خارجی، همواره مخاطب زیادی داشته است. کتاب وی بنام "جایی که مرزها خون می ریزند" یکی از پرفروش ترین کتاب‎ها بوده است و این کتاب روی روابط هند و پاکستان نوشته شده است.

هم‌رسانی کنید