Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
تصویر بندانگشتی

هنر مفهومی و هنر اجرایی چه جایی در افغانستان دارند؟

هنر مفهومی و هنر اجرایی چه جایی در افغانستان دارند و هنرمندان افغانستان تا چه اندازه با این پدیده ها آشنایی دارند؟

رحمان هک هگیر، یک هنرمند اتریشی افغانستانی تبار، از سال‎ها بدین سو با این هنرها سرگرم است و ده‎ها اثر شفگتی انگیز را به میان آورده است.

او که خودش تجربه زنده گی در افغانستان را ندارد، اما با چالش های اجتماعی مردم افغانستان درگیر است و اکنون به کابل آمده است تا تجربه هایش را با هنرمندان افغانستان شریک سازد.

در بسیاری از اثر‎های این هنرمند، مفاهیمی ارائه شده اند که برای مخاطبان در افغانستان، بیگانه و غریب نیستند، اما در زمان و مکان متفاوتی تجسم می یابند.

هنری که واقعیت های جهان کنونی را به چالش می کشد و عناصر بومی و سنتی را در جمعی به میان می آورد که با خواستگاه این عناصر نا آشنا است.

زنان برقع پوش، مرزهای حقیقت را پشت سر گذاشته اند و اکنون پا به جهانی مانده اند که بوی آزادی می دهد، اما هنوز خاطره های بند و حصار، ذهن های آنان را می آزارند.

با این همه، گاهی همچون نخلی، بخشی از طبیعت می شوند و تن و جنس خودشان را فراموش می کنند.

پدر رحمان، پیش از حمله ارتش سرخ بر افغانستان، به اتریش رفت و پزشکی را فرا گرفت.

رحمان هک هگیر در بارۀ افغانستان گفت: «من به گونه کامل عاشق سر زمین پدری ام شدم. همان روز نخست که به این جا آمدم، فکر کردم به خانه خودم آمدم. از این که سرانجام توانستم به کابل بیایم و با مردم اینجا از نزدیک ببینم، بسیار خوشحالم.»

کار او با عکاسی خلاصه نمی شود، رحمان تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی را به هم می آمیزد.

یکی از اثرهای او، فلم کوتاهی است که در آن مفهوم مهاجرت به زبان ساده بیان شده است.

رحمان هک هگیر افزود: «من خودم را نیمه افغان و نیمه اتریشی می دانم. شاید من کسی باشم که با یک پا در دو جامعه زنده گی می کند. شاید این به من کمک کند تا میان افغانستان و اروپا پلی بسازم.»

هنری را که رحمان در تلاش پرورش آن است، در افغانستان هنوز جا باز نکرده است. برای بسیاری از هنرمندان در افغانستان، هنر مفهومی و هنر اجرایی چیزهای تازه یی استند.

محمدآغا ذکی، عکاس و فلم ساز در این باره اظهار داشت: «چند سال پیش مرکزی بود به نام هنرهای معاصر افغانستان؛ جوانان بسیاری در این مرکز هنر مفهمومی را پیش می بردند. اما متأسفانه یک- دو سال است که همین مرکز هم از کار افتاده است و ما نشانه های از فعالیت های هنرمندان را نمی بینیم.»

رحمان که خودش هرگز در افغانستان نزیسته است، اما با احوال و پریشانی های مردم افغانستان به خوبی آشنا است. از همین جا است که برای نخستین بار به سرزمین پدری آمده است و می خواهد همزمان دو فلم مستند یکی دربارۀ کابل و دیگری دربارۀ پنجشیر بسازد.

هنر مفهومی و هنر اجرایی چه جایی در افغانستان دارند؟

رحمان هک هگیر، یک هنرمند اتریشی افغانستانی تبار، از سال‎ها بدین سو با این هنرها سرگرم است و ده‎ها اثر شفگتی انگیز را به میان آورده است.

تصویر بندانگشتی

هنر مفهومی و هنر اجرایی چه جایی در افغانستان دارند و هنرمندان افغانستان تا چه اندازه با این پدیده ها آشنایی دارند؟

رحمان هک هگیر، یک هنرمند اتریشی افغانستانی تبار، از سال‎ها بدین سو با این هنرها سرگرم است و ده‎ها اثر شفگتی انگیز را به میان آورده است.

او که خودش تجربه زنده گی در افغانستان را ندارد، اما با چالش های اجتماعی مردم افغانستان درگیر است و اکنون به کابل آمده است تا تجربه هایش را با هنرمندان افغانستان شریک سازد.

در بسیاری از اثر‎های این هنرمند، مفاهیمی ارائه شده اند که برای مخاطبان در افغانستان، بیگانه و غریب نیستند، اما در زمان و مکان متفاوتی تجسم می یابند.

هنری که واقعیت های جهان کنونی را به چالش می کشد و عناصر بومی و سنتی را در جمعی به میان می آورد که با خواستگاه این عناصر نا آشنا است.

زنان برقع پوش، مرزهای حقیقت را پشت سر گذاشته اند و اکنون پا به جهانی مانده اند که بوی آزادی می دهد، اما هنوز خاطره های بند و حصار، ذهن های آنان را می آزارند.

با این همه، گاهی همچون نخلی، بخشی از طبیعت می شوند و تن و جنس خودشان را فراموش می کنند.

پدر رحمان، پیش از حمله ارتش سرخ بر افغانستان، به اتریش رفت و پزشکی را فرا گرفت.

رحمان هک هگیر در بارۀ افغانستان گفت: «من به گونه کامل عاشق سر زمین پدری ام شدم. همان روز نخست که به این جا آمدم، فکر کردم به خانه خودم آمدم. از این که سرانجام توانستم به کابل بیایم و با مردم اینجا از نزدیک ببینم، بسیار خوشحالم.»

کار او با عکاسی خلاصه نمی شود، رحمان تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی را به هم می آمیزد.

یکی از اثرهای او، فلم کوتاهی است که در آن مفهوم مهاجرت به زبان ساده بیان شده است.

رحمان هک هگیر افزود: «من خودم را نیمه افغان و نیمه اتریشی می دانم. شاید من کسی باشم که با یک پا در دو جامعه زنده گی می کند. شاید این به من کمک کند تا میان افغانستان و اروپا پلی بسازم.»

هنری را که رحمان در تلاش پرورش آن است، در افغانستان هنوز جا باز نکرده است. برای بسیاری از هنرمندان در افغانستان، هنر مفهومی و هنر اجرایی چیزهای تازه یی استند.

محمدآغا ذکی، عکاس و فلم ساز در این باره اظهار داشت: «چند سال پیش مرکزی بود به نام هنرهای معاصر افغانستان؛ جوانان بسیاری در این مرکز هنر مفهمومی را پیش می بردند. اما متأسفانه یک- دو سال است که همین مرکز هم از کار افتاده است و ما نشانه های از فعالیت های هنرمندان را نمی بینیم.»

رحمان که خودش هرگز در افغانستان نزیسته است، اما با احوال و پریشانی های مردم افغانستان به خوبی آشنا است. از همین جا است که برای نخستین بار به سرزمین پدری آمده است و می خواهد همزمان دو فلم مستند یکی دربارۀ کابل و دیگری دربارۀ پنجشیر بسازد.

هم‌رسانی کنید