Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
تصویر بندانگشتی

مادر یک سرباز پس از شنیدن خبر کشته شدن پسرش جان داد

مادر یک سرباز، بخاطر از دست دادن پسرش در یک حملۀ انتحاری در کابل، سکته کرد و جان باخت.

این سرباز محمد شفیع نام داشت. همسر محمد شیفع می گوید پس از آن که شوهرش کشته شد، مادرش از اندوه بسیار توان گپ زدن را ازدست داد و در نهایت سکته مغزی کرد و جان باخت.

محمد شفیع، یکی از هشت پولیسی بود که بیش از دوماه پیش در حملۀ انتحاری بر گردهمایی هواداران عطامحمد نور در هُتل قصر نوین کابل، جان باخت.

فوزیه، همسر محمد شفیع، اکنون از حکومت می خواهد که از آنان پشتیبانی کند: «حکومت، به من و خانواده ام توجه کند و از بی سرنوشتی ما را نجات بدهد. اکنون خودم، فرزندم و خواهر شوهرم در بارۀ آیندۀ ما نگران استیم.»

مادر محمد شفیع، پس از بیماری که به علت شوکه شدن از مرگ پسرش عایدش گردیده بود، روز گذشته در اثر سکتۀ مغزی جان باخت.

امرالله، مامای محمد شفیع می گوید: «وقتی جنازه پسر بیست و سه ساله اش را برایش آوردند، از سخن گفتن ماند تا زمانی که خودش فوت کرد. اکنون پس از فوت خودش و پسرش، یک همسرش به جا مانده است که یک دختر سه ماهه دارد و یک خواهرش به جا مانده اند.»

عبدالودود، برادر محمد شفیع می گوید، زمانی که محمد شفیع جان داد، تنها بیست وسه سال داشت و یک و نیم سال از سربازی اش در پولیس ملی می گذشت: «این گونه که از خانواده های پولیس جان باخته و مادران شان پرسانی نشود، ما از حکومت چه توقعی دیگری می توانیم داشته باشیم؛ جز این که از آنان فاصله بگیریم.»

مرگ محمد شفیع و اکنون مرگ مادرش، زنده گی را برای فوزیۀ، زلیخا- یگانه فرزند سه ماهه محمد شفیع - و سمیرا، خواهر محمد شفیع  دشوار ساخته است. سمیرا می گوید: «تا زمانی که شفیع زنده بود، خوب بود. هرچند در خانه کرایی زنده گی می کردیم و معاش شفیع هم ده هزار افغانی بود، وضعیت زنده گی ما خوب نبود، اما از پس از مرگش کرده بهتر بود.»

صفورا، عمه محمد شفیع نیز بیان داشت: «مادرش شفیع وقتی به عروس خود نگاه می کرد  و به فرزندش اندوهگین می شد و ادامه این وضعیت سبب شد که سکته مغزی کند و هر چند روز شفاخانه بود تا این که سرانجام جان داد.»

زلیخا که هنگام مرگ پدرش بیست روز داشت، اکنون سه ماهه است. چگونگی بزرگ شدن این کودک برای مادرش به یک نگرانی بزرگ مبدل شده است.

داستان خانواده محمد شفیع شاید ازهزاران داستانی باشد که پس از از دست دادن یگانه نان آوران شان، با چنین سرنوشتی رو به رو می شوند.

مادر یک سرباز پس از شنیدن خبر کشته شدن پسرش جان داد

مرگ محمد شفیع و اکنون مرگ مادرش، زنده گی را برای فوزیۀ، زلیخا- یگانه فرزند سه ماهۀ محمد شفیع - و سمیرا، خواهر محمد شفیع دشوار ساخته است.

تصویر بندانگشتی

مادر یک سرباز، بخاطر از دست دادن پسرش در یک حملۀ انتحاری در کابل، سکته کرد و جان باخت.

این سرباز محمد شفیع نام داشت. همسر محمد شیفع می گوید پس از آن که شوهرش کشته شد، مادرش از اندوه بسیار توان گپ زدن را ازدست داد و در نهایت سکته مغزی کرد و جان باخت.

محمد شفیع، یکی از هشت پولیسی بود که بیش از دوماه پیش در حملۀ انتحاری بر گردهمایی هواداران عطامحمد نور در هُتل قصر نوین کابل، جان باخت.

فوزیه، همسر محمد شفیع، اکنون از حکومت می خواهد که از آنان پشتیبانی کند: «حکومت، به من و خانواده ام توجه کند و از بی سرنوشتی ما را نجات بدهد. اکنون خودم، فرزندم و خواهر شوهرم در بارۀ آیندۀ ما نگران استیم.»

مادر محمد شفیع، پس از بیماری که به علت شوکه شدن از مرگ پسرش عایدش گردیده بود، روز گذشته در اثر سکتۀ مغزی جان باخت.

امرالله، مامای محمد شفیع می گوید: «وقتی جنازه پسر بیست و سه ساله اش را برایش آوردند، از سخن گفتن ماند تا زمانی که خودش فوت کرد. اکنون پس از فوت خودش و پسرش، یک همسرش به جا مانده است که یک دختر سه ماهه دارد و یک خواهرش به جا مانده اند.»

عبدالودود، برادر محمد شفیع می گوید، زمانی که محمد شفیع جان داد، تنها بیست وسه سال داشت و یک و نیم سال از سربازی اش در پولیس ملی می گذشت: «این گونه که از خانواده های پولیس جان باخته و مادران شان پرسانی نشود، ما از حکومت چه توقعی دیگری می توانیم داشته باشیم؛ جز این که از آنان فاصله بگیریم.»

مرگ محمد شفیع و اکنون مرگ مادرش، زنده گی را برای فوزیۀ، زلیخا- یگانه فرزند سه ماهه محمد شفیع - و سمیرا، خواهر محمد شفیع  دشوار ساخته است. سمیرا می گوید: «تا زمانی که شفیع زنده بود، خوب بود. هرچند در خانه کرایی زنده گی می کردیم و معاش شفیع هم ده هزار افغانی بود، وضعیت زنده گی ما خوب نبود، اما از پس از مرگش کرده بهتر بود.»

صفورا، عمه محمد شفیع نیز بیان داشت: «مادرش شفیع وقتی به عروس خود نگاه می کرد  و به فرزندش اندوهگین می شد و ادامه این وضعیت سبب شد که سکته مغزی کند و هر چند روز شفاخانه بود تا این که سرانجام جان داد.»

زلیخا که هنگام مرگ پدرش بیست روز داشت، اکنون سه ماهه است. چگونگی بزرگ شدن این کودک برای مادرش به یک نگرانی بزرگ مبدل شده است.

داستان خانواده محمد شفیع شاید ازهزاران داستانی باشد که پس از از دست دادن یگانه نان آوران شان، با چنین سرنوشتی رو به رو می شوند.

هم‌رسانی کنید