اعضای خانوادۀ چهار برادریکه چهارشنبه شب (۱۳سنبله) در یک عملیات نیروهای ویژۀ امنیت ملی جان باختند، میگویند که استعفای معصوم ستانکزی از ریاست عمومی امنیت ملی، درد آنان را دوا نمیکند و او باید در این باره توضیح بدهد.
عبدالقادر، عبدالقدیر، جهانزیب و صبور چهار برادری استند که چهارشنبه شب جان باختند.
عبدالقادر، ۳۸ ساله فارغ دانشکدۀ شرعیات بود. او دو پسر و دو دختر داشت و آخرین فرزند او دختری هفت روزه است.
عبدالقدیر بهار، ۳۲ ساله و وکیل مدافع بود. از او، دو دختر خُردسال بهجا ماندهاست.
جهانزیب ۲۸ساله فارغ دانشکدۀ حقوق بود و یک دختر داشت.
صبور ۲۲ساله فارغ دانشکدۀ حقوق بود و در کنار برادرش صرافی میکرد.
اما، صبور نمیدانست پولی را که ماهها برای عروسیاش گردآوری کرده بود، در مراسم سوگواری او و برادرانش هزینه خواهند شد.
پدر و مادر این چهار برادر، خواهان مجازات عاملان قتل فرزندان شان استند.
بی بی گل، مادر این چهار برادر جان باخته گفت: «آنها را بدست من بدهند که من نیز همانگونه که پسرانم را به سرشان شلیک کردند، به سرشان شلیک کنم؛ من استعفای ستانکزی را چه کنم؟ این کار حکومت درد مرا دوا نمیکند.»
واقف زاخیلوال، پدر این چهار برادر جان باخته نیز افزود: «برای من از همه سختتر این است که بیوهها و یتیمهای شان برایم ماندهاست.»
در پی جان باختن این چهار برادر، رییسجمهور غنی یک نشست امنیتی برگزار کرد و در آن گفت که تلفات غیرنظامیان برای او غیرقابل تحمل است. او در این نشست، گفت که استعفای معصوم ستانکزی را از ریاست امنیت ملی پذیرفته است.
بستگان این چهار برادر جان باخته، دربارۀ چگونگی عملیات نیروهای ویژۀ امنیت ملی را چنین میگویند.
عبدالقیوم، کاکای چهار برادر جان باخته بیان داشت: «حکومت در نخست این را بگوید که این قطعۀ (۰۲) از سوی کی رهبری میشود؟ چه میکند؟ و برای کی کار میکند؟»
شاه محمود میاخیل، والی ننگرهار، در پاسخ به پرسش طلوعنیوز دربارۀ اینکه چرا از چنین رویدادها پیشگیری نمیشود، گفت که انسان در زندگی، گواه چنین رویدادهایی میباشد: «اینها باید بر بنیاد اصول، قوانین و پروسیجر عمل کنند.»
بهادر، برادر چهار تنی که جان باختهاند، میگوید که هرگز فکر نمیکرد که مراسم خوشی برگشت او از مراسم حج، به مراسم عزای برادرانش مبدل خواهد شد: «برای ما شیطان را مشخص بسازند و بگویند که کی بوده و پس از آن کسانی که این کار را کردهاند همه اعدام شوند.»
اکنون قرار است بهادر با یک برادر نوجوانش، غم نبود چهار برادر را بر شانه بکشند.