ربابه محمدی، دختریکه به علت ناتوانی دستها و پاهایش، با دهانش نقاشی میکند، برای گشایش یک کانون آموزشی هنری و فرهنگی در کابل، دست بهکار شدهاست.
این کانون در روزهای نزدیک، بهکار آغاز خواهد کرد و در آن هنرهایی چون نقاشی و موسیقی آموزش داده خواهند شد.
ربابه محمدی که اکنون نزده سال دارد، هنگامی که متولد شد دستها و پاهایش حس نداشتند و نمیتوانستند حرکت کنند.
او اکنون با ویلچیر راه میرود و در برخی از محافل فرهنگی و هنری شرکت میکند. او میگوید که مکتب نرفتهاست، اما میتواند بخواند و بنوسید و با دهن نقاشی میکند.
ربابه تا چهارسال پیش، خودش را در چهاردیواری خانه، زندانی کرده بود؛ اما اکنون او راه برونرفت را بهخوبی بلد شدهاست و با ایجاد مرکز آموزشییی در غرب کابل، میکوشد تا برای همنسلانش، نیز کاری کند.
ربانه میگوید که او میخواهند به دیگران کمک کند: «چه نفر سالم باشد یا معلول باشد، کسانیکه هنر دارند، ما میخواهیم همراهشان همکاری کنیم.»
ربابه عضو یک خانوادۀ هشت نفری و باشندۀ اصلی ولسوالی مالستان غزنی است. ولسوالییی که در سالهای اخیر، گواه ناامنیهایی بوده است و پارسال، در این ولسوالی و ولسوالی جاغوری، همزمان نبردهای سنگینی رخ دادند که روزها به درازا کشیدند.
ربابه میگوید که این خبرها را دربارۀ زادگاهش شنیده است؛ اما هیچگاه مالستان را از نزدیک ندیدهاست: «من فقط در عکسها دیدهام و خیلیها که رفتهاند و میآیند و میروند، آنان برایم قصه کردهاند که چه قسم جایی است.»
هنگامی که ربابه، تنها سه سال داشت، خانوادهاش او را برای درمان به کابل آوردند و هرچند نتوانستند به علت مشکلات مالی، روند درمان ربابه را بیش از پنج سال، ادامه دهند؛ اما در پایتخت ماندند و حالا، هر یک، برای دستیابی به اهدافشان دست به کار شدهاند.
ربابه روزهای تلخی را در کابل گذرانید و آن اوان را، لحظه به لحظه، در خاطر دارد: «من حتا نمیتوانستم بیرون بروم و یک هوای تازه بگیرم. یعنی واقعاً زندهگی من جهنم شده بود! وقتی که نقاشی را هم شروع کردم، بدون استاد بود.»
در یک سال اخیر، ربابه طرفداران زیادی پیدا کرده است و اکنون، اورا به برنامههایی در داخل و بیرون از کشور نیز دعوت میکنند. چنانکه در ماه اکتوبر گذشته، ربابه در برنامه هنریی در شهر مرسین ترکیه حضور یافت که در آن، دوصد هنرمند از نُزده کشور، شرکت کرده بودند. عکسهایی از این برنامه در صفحه فسبوک ربابه دیده میشوند که او را در میان دهها هنرمند دیگری نشان میدهند که همانند ربابه، یا دستان و یا پاهایشان، از توانایی برخوردار نیستند.
عصمتالله امیری، یکی از علاقهمندان ربابه که در استرالیا زندهگی میکند و برای دیدن خویشاوندانش به کابل آمدهاست، از کسانی است که کارهای ربابه را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند.
او بهگونۀ تصادفی، مرکز آموزشی ربابه را پیدا کردهاست و از اینکه در نخستین دیدارش از این مرکز، توانسته ربابه را ببیند، سخت خشنود است.
عمت الله امیری میگوید: «یک حس خوشحالی هم زمان برایم رخ داد که مثلاً این دختر با این معیوبیتی که دارد، مثلاً دستش معیوب است، پایش معیوب است، چقدر این یک هنر بسیار خوب دارد.»
عیسی بهزاد، شاعر جوانی است که میگوید وی نیز با ربابه در شبکههای اجتماعی آشنا شدهاست و اکنون، گاهگاهی وی را از نزدیک هم میبیند: «واقعاً نقاشی میکند درد دلی را که داشته باشد و هر صحنه را به تصویر میکشد.»
ربابه را میتوان نمونۀ موفقی از تلاشهایی دانست که از سوی همنوعانش بهراه میافتند تا تواناییهایشان را بهرخ بکشند.
وی اکنون، افزون بر نقاشی و پذیرش فرمایشها در این زمینه، زبان انگلیسی را میآموزد و نیز با تماسهای گسترده انترنتی، میکوشد هنر و مطالعاتش را بهروز نگهدارد.