پنج صبح از خواب بیدار میشود و با علاقۀ فراوان برای دوشیدن گاوهایش میرود – شیری را که از دوشیدن گاوها بدست میآورد، یک ساعت بعد به خریداران قراردادیاش تسلیم میدهد.
شکریه مکتب نخوانده است، اما پنج سال پیش کار ایجاد فارم گاوداری را با سرمایه گذاری ۴۰هزار افغانی در یکی از بخشهای غرب کابل آغاز کرد و اکنون بیش از دومیلیون افغانی سرمایه دارد.
او میگوید پس از مرگ همسرش ناگزیر شد مسؤولیت خانه را به دوش بگیرد و در نخست برایش سخت بود که این فارم را سر و سامان دهد، اما اکنون در حدود ۳۰مواشی دارد و هرماه از رهگذر فروش لبنیات این مواشی ۸۰هزار افغانی درآمد دارد: «یگدانه گاو خریدم چهلهزار افغانی، هفت هزارش برم قرض ماند. این گاو را بزرگ کردم و به شیر آمد – وقتی که به شیر آمد، این گاو را فروختم. همراه چوچه اش فروختم دولک و شصت هزار افغانی شد و پس از آن گفتم که گاو داری خوب است؛ بعد دیگه گاو خریدم. باز حالی شکر خوب است سرمایه ام حالی فعلأ در بیست لک است.»
بانو شکریه از دیگر بانوان نیز میخواهد که در کنار کارهای خانه باید فعالیتهایی در عرصه اقتصاد خانواده و جامعه نیز داشته باشند: «خواهران بی سواد ما که نمیتوانند وظیفه بروند، بیکاری فایده ندارد، باید یا مرغداری کنند یا در فارم گاو داری کار کنند، یا مثلأ خیاطیت کنند، زعفران کشت کنند و دیگر کارها بکنند.»
در همین حال، شماری از خریداران قراردادی خانم شکریه، از لبنیاتی که او آماده میکند، رضایت دارند.
جان علی، یکی از این خریداران است. او در این باره میگوید: «ماستش هم خوبش است، کارشان هم خوبش است، اخلاق شان خوبش است؛ ما از همو خاطر از این ماست میگیریم.»
با این همه، وزارت زراعت، آبیاری و مالداری میگوید که هم اکنون فارم گاوداری در افغانستان فعالیت دارند که از میان دو فارم دولتی، و فارمهای دیگر خصوصی اند.
در حالی که در حدود نیمی از جمیعت افغانستان را همانند کشورهای دیگر زنان میسازند، اما بربنیاد آمارهای یونسکو، بیش از ۹۰درصد زنان افغانستان بیسواد اند و از همین رو نقش بسیار کم رنگی در جامعه دارند و از رهگذر اقتصادی وابسته به مردان استند.