گزارشها میرسانند که شمار قربانیان حملههای انتحاری و انفجارهای روز یکشنبه در سریلانکا به ۳۱۰ تن رسیده است.
پولیس سریلانکا با تأیید این شمار میگوید که صدها تن از زخمیان این انفجارها در شفاخانهها به سر میبرند.
برخی از قربانیان این حملهها، امروز سه شنبه به خاک سپرده میشوند؛ اما شمار بزرگی از آنان هنوز شناسایی نشده اند.
از سویی دیگر، گزارشها در باره اقدام نکردن نهادهای امنیتی و استخباراتی سریلانکا در جلوگیری از این حمله، جنجال برانگیز شده است.
بر بنیاد گزارشها، نهادهای استخباراتی هند و ایالات متحده به نهادهای امنیتی و استخباراتی سریلانکا در باره احتمال چنین رویدادها اطلاع داده بودند؛ اما نخست وزیر سریلانکا و کابینهاش از این تهدیدها آگاه نشده بودند.
روابط نخست وزیر و رییس جمهور سریلانکا خوب نیست و همین موضوع، یکی از علتهای بی خبری نخست وزیر این کشور از این تهدیدها گفته می شود.
مردم سریلانکا میگویند که دو روز پس از هشت انفجار مرگبار در این کشور، هنوزهم حیرت زده استند.
سودیش کولون، بازمانده رویداد، گفت: «من با دخترم و همسرم به کلیسا رفته بودم. پایان مراسم بود که من از آنجا بیرون شدم و پنج دقیقه بعد، یک بم انفجار کرد. یک آواز بلند را شنیدم. به داخل کلیسا رفتم و دیدم که دختر و همسرم بر زمین افتاده اند. نمی دانستم که چی کنم. دختر را دیدم بر زمین افتاده بود، کوشیدم که او را بلند کنم؛ اما مرده بود. در کنار او، همسرم جان داده بود.»
آن باشندهگان کولمبو که در نزدیک کلیسای سن انتونیو زنده گی می کنند، می گوید که با زنده گی در این منطقه ادامه خواهند داد.
هر چند بم های دیگری هم در این منطقه کشف شدند؛ اما آنان حاضر نیستند که خانه های شان را ترک کنند.
اریکسن ارولنسن، باشنده کولمبو، گفت: «روشن است که ناراحت استم. مردم را دیدم که در پیش چشمانم کشته شدند. دست ها، پاها و بخش های دیگر بدن را دیدم. اینها مرا خشمگین نه؛ بل ناراحت می سازند. حتا کسی که برای این کار کشته شد نیز یک انسان بود.»
دیوید انتونتی، باشنده کولمبو، گفت: «چی کار کنیم؟ جای دیگری نداریم، خانه دیگری نداریم. همین جا خواهیم ماند.»
هیچ گروهی مسوولیت حملههای روز یک شنبه را در سریلانکا نپذیرفته است؛ اما مقامهای این کشور می گویند که گروه جماعت ملی توحید که یک گروه تندرو محلی است، با حمایت یک شبکه بین المللی این حمله را انجام داده است.
جماعت ملی توحید، سه سال پیش از جماعت توحید سریلانکا جدا شد و یکی از رهبران آن به علت نفرت پراگنی بازداشت شده بود.