نیروهای دولتی در پکتیا میگویند که از یک سال بدینسو، بر جادهیی که از ولسوالی زازی میدان خوست به ولسوالی دندپتان پکتیا میانجامد، تسلط کامل یافتهاند. در اطراف این جاده، برای بیش از پنج سال، طالبان و بهویژه شبکه حقانی فعالیت داشتند.
بار آخریکه نورمحمد با دیگر سربازان همقطارش از جادهییکه از ولسوالی زازی میدان خوست به ولسوالی دندپتان پکتیا میانجامد، گذشته بودند، با دهها تن از همسنگرانشان بودند و هدفشان هم انجام عملیاتی ازبهر پاکسازی اطراف این جاده از جنگجویان طالب و شبکه حقانی بود.
این نیروها میگویند که از یک سال بدینسو، بر این جاده تسلط کامل یافتهاند. در اطراف این جاده، برای بیش از پنج سال، طالبان و بهویژه شبکۀ حقانی فعالیت داشتند.
نورمحمد ۳۸ ساله که بیش از سه سال است در ولسوالی دندپتان پکتیا پولیس است، میگوید که در آن عملیات، یکی از نزدیکترین دوستانش را هم از دست داد.
ما هم برای تهیه گزارشی، میخواهیم از این جاده بگذریم که با نورمحمد و همکارانش برمیخوریم که با موتر رنجری، این راه را میپیمایند.
نورمحمد دربارۀ دوستش که در عملیات نظامی پارسال در این جاده کشته شد، میگوید: «بسیار بچه خوب بود، بچه با استعداد بود، بیچاره را خدا ببخشد، در همین خط جنگ از دست ما رفت.»
همسفر دیگر نورمحمد که موتر شان را میراند، نیز از جنگهایی قصه میکند که در بیش از سه سال مأموریتش در ولسوالی دندپتان گواه بودهاست.
نورالله میگوید که دلش برای همسر و یک فرزندش، سخت تنگ شدهاست و میخواهد هرچه زودتر به خانه برگردد: «بچهها (خانواده) استند، انسان دق میشود پُشتشان! چطور ممکن است دق نشویم، حتماً میشویم.»
جادهیی که از ولسوالی زازی میدان خوست به ولسوالی دندپتان پکتیا میانجامد، اکنون امنتر از سالهای پیش دانسته میشود؛ اما به گفتۀ این سربازان، خطر هنوز در این راه برجاست و با گرم شدن هوا، بیشتر هم خواهد شد.
ذکریای بیست و نُه ساله، یکی از سه همکار دیگر نورمحمد که در پشت موتر رنجر سوار استند و مسؤولیت امنیتشان را بهدوش دارند، از این خطرها قصه میکند: «همین حال هم آمادهگی میگیرند و بعضی جاها ماین میمانند و از این پس، آمادهگیهایشان زیاد میشود، جنگها شروع میشود.»
هرکدام از این سربازان، قصهها، خاطرهها و نیز آرزوهایی را در سر دارند. بازمحمد بیست و سه ساله که کوچکترین عضو این گروه پنجنفری سربازان پولیس است، میگوید که شش ماه است در دندپتان مأموریت دارد.
او به تأمین هرچه زودتر صلح در کشور امیدوار است تا به خانه برگردد و با نامزدش عروسی کند: «برای عروسی، شش هفت ماهی وقت دارم تا برگردم خانه؛ اما اگر صلح شود، زودتر این کار را میکنم و وقت را تلف نمیکنم.»