یک افسر ارتش و نامزدش، با برگزاری محفل سادۀ عروسی شان در کابل، هزینۀ این مراسم را به شماری از کارگران در کابل، کمک کردند.
در برگزاری این مراسم، کسان دیگری هم چون اعضای گروه موسیقی، نیز به گونۀ رایگان این زوج را یاری رسانیدند.
این زوج میگویند که برگزاری این گونه مراسمها، میتواند راهی روشن را به روی جوانان باز کند.
حسن رضا هزاره، داماد، در این باره میگوید: «هزینه های گزاف عروسی، جوانان ما را به بیراهه می کشانند، جوانان ما را مجبور به ترک کشور می کنند، جوانان ما را مجبور به اعتیاد می کنند. به خاطر مبارزه با همین رسم و رواج های بیجا، امروز ما حاضر شدیم که محفل ما را چنین برگزار کنیم.»
شهره بانو نوروزی، عروس، نیز میافزاید: «از عروسیی که من و همسرم کردیم، راضی استم. خانواده های ما ممانعت زیادی کردند و هنوز هم مخالف می باشند؛ اما ما مبارزه کردیم.»
اما، این دو تن هم به آسانی به رویاییکه در سه سال نامزدی در سر داشتند، نرسیدند؛ روزها و شبهای زیادی را با بستهگان شان در ستیز بودند تا آنان را به برگزاری یک مراسم ساده عروسی راضی سازند. اما میگویند تنها توانستند شماری را به پشتیبانی از خودشان وادارند.
زهرا، از بستگان داماد گفت: «امروز ایور من موفق شد که از یک جایی آغاز کند! ما خوش استیم، اول شخصاً خودم هم ناراضی بودم؛ مگر فعلاً خوش استیم.»
محمد مهدی ظفری، همکار حسن رضا نیز بیان داشت: «واقعاً این عروسی خیلی متفاوت با خیلی عروسی ها بود، این عروسی را اگر از لحاظ معنویتش ببنیم، بهترین عروسیی بود که تا حال من سپری کرده ام.»
آن بسته گان این عروس و داماد جوان که با آنان در این تصمیم همراه شده اند، میپی پذیرند که با یک گُل بهار نمیشود؛ باید کسان دیگری هم به این تابوشکنیها بپردازند و این خانواده هاستند که بیشتر از خود جوانان، باید در این بخش بکوشند و آنان را یاری رسانند.