کودکانی با آیندههای ناروشن از صبح تا شام در خیابانها به کارهای سخت میپردازند تا برای خانوادههای شان پولی بدست آورند.
یعقوب سیزده ساله یکی از این کودکان است که با بازوان کمتوانش، صبح تا شام کار میکند تا اسباب راحتی خانوادهاش فراهم شود.
یعقوب میگوید که وی به خاطر درآمد ناکافی پدر و ناداری، مجبور شده است که کار کند و نتواند به مکتب برود.
وی گفت: «مجبور شدم که کار کنم. تا صنف هفت درس خواندم و پس آن مکتب را به خاطر کار ترک کردم.»
اسماعیل یکی دیگر از کودکانی است که در یک از کارگاههای ترمیم موتر کار میکند.
او میگوید که با دو برادر کوچکاش کار میکند تا مصارف خانواده شان را برآورده سازند. وی روزانه پنجاه افغانی به دست میآورد.
اسماعیل گفت: «پدرم غوره فروشی میکند، من و دو برادر دیگرم در اینجا (کارگاه ترمیم موتر) کار میکنم.»
فرید یکی از کارفرمایان، در این باره چنین گفت: «این اطفال را پدر شان به اینجا آورده تا کار برای شان یاد بدهم و روزانه تا پنجاه افغانی برای شان میدهم.»
بربنیاد اطلاعات وزارت کار و امور اجتماعی، در حال حاضر یک میلیون و دو صد هزار کودک در کشور به کارهای سخت مشغول استند.
مسوولان وزارت کار و امور اجتماعی شهدا و معلولین میگویند که وضعیت کودکان کارگر در کشور نگران کننده است و برای جلوگیری از کار سخت کودکان، برنامههای را عملی میسازد.
عبدالفتاح عشرت احمدزی، سخنگوی وزارت کار امور اجتماعی شهدا و معلولین، گفت: «ما تلاش میکنیم که زمینههای کار را برای خانوادههای کودکان کارگر فراهم کنیم و نیز حمایتهای مالی میکنم تا برایشان کاری بکند و اطفال شان را به خاطر کار کردن روان نکنند.»
این در حالیست که حکومت بارها بر حمایت از زنان کارگر و نیز جلوگیری از کار شاق کودکان از راه اندازی برنامههای در این بخش خبر داده است، اما دیده میشود که هنوزهم کودکان کارگر، آسیب پذیرترین نیروی کار در بازارهای کار کشور هستند.