در ولایت خوست، کودکانی که پدرشان در جنگها و یا از سوی مخالفان مسلح در خانههای شان کشته شدهاند، اکنون در مرکزهای نگهداری کودکان، نگهداری میشوند.
این کودکان، قصههای بسیار دردناک در بارۀ چگونگی از دست دادن پدرشان دارند – حتا بعضی از آنان، گواه به رگباربستن پدرشان بودهاند.
هدایت الله ده ساله، یکی از این کودکان است. او با ۳۶ کودک هم سرنوشت دیگر، در یکی از این مرکزها زندهگی میکند.
هدایت الله، میگوید گروهی از مخالفان مسلح دولت، شب هنگام پدرش را به اتهام همکاری با دولت از خانه بیرون کردند و به گلوله بستند: «پدرم را از خانه بیرون کرده بودند و بر او شلیک کرده بودند و به دستش نوشته کرده بودند «جاسوس». ما از نیروهای امنیتی و طالبان میخواهیم که جنگ را بس کنند تا کودکان دیگر مثل من یتیم نشوند.»
بیپدری، عبدالله را نیز مجبور کرده به این مرکز بیاید. این کودک، داستان بی نهایت تلخ و تکاندهندهیی دارد. عبدالله میگوید مخالفان مسلح، پدرش را با کارد سر بریدند و او و خانوادهاش پس از پخش نوارتصویری مرگ پدرش در رسانههای اجتماعی ازمرگ او آگاهشدند: «پدرم را طالبان گرفته بودند و سپس اورا کشتند و ویدیوهایش را نشر کرده بودند. ما میخواهیم که صلح بیاید»
این ۳۷ کودک در این مرکز، ۳۷ داستان از چگونگی کشتهشدن پدران شان دارند؛ تکاندهنده، تلخ و نفرتانگیز. رحمتالله، کودک دیگر در این مرکز آموزشی است، او درد داستان کشتهشدن پدرش را اینگونه بازگو میکند: «پدرم به بازار رفته بود و هنگام برگشت، اورا در مسیر راه کشتند.»
در همین حال، احسان زدران، رییس کار و امور اجتماعی خوست میگوید که در تلاش اند تا ظرفیت این مرکز بیشتر شود – چون به باور وی، شمار کودکان یتیم در این ولایت بالا است.